تعقل و تفکر
خودشناسی و خود سازی
در حدیث شریف که نقل شد حضرت فرمودند : من عرف نفسه فقد عرف ر به
هر کسی که خود را شناخت قطعا خدایش را شناخت . حال این چه نوع شناخت و معرفت است در باب شناخت شنا سی بحثی که مطرح است ابزار شناخت است که حس ، وهم ، عقل، قلب وسیله ها یی برای شناخت می باشند که در این حدیث مقصود از شناخت ، معرفت قلب یا شهود ی است .
اولین گام در معرفت شهود ی تامل در خود است و کسی که خود را درک می کند ، کلیات را ،اعم از نظری وعملی ،دریافت می کند و این مطلب را در می یابد که همه عوالم وجود در جرمی کوچک به نام انسان نهفته است . آدمی معجونی است از فرشته و شیطان .
من ملک بودم فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آباد م
گام دوم تامل در قوا و ابزارهایی است که دراختیار نفس است . در مقام مثال ، قلب مانند قلعه ای است که در ساحل بحر هستی واقع شده و این قلعه پنج دریچه به سوی خشکی و پنج دریچه به سوی دریا دارد. حواس ظاهر همان درهای ورود به بحر وجود ند . این حواس همان طور که می تواند به خشکی راه پیدا کند قادر است به سوی عالم غیب رو کند در قرآن بارها این معنا تصریح شده است : لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام = قلب دارند امانمی فهمند چشم دارند اما نمی بینند و گوش دارند اما نمی شنوند آنان مانند چهار پایان اند.
از این آیه و آیات مشابه در می یابیم که ملاک امتیاز انسان از حیوان ، قلبی است که دریچه ها یش به سوی بحر وجود گشوده شده باشد ؛ چشمی که معنویا ت را ببیند و گوشی که ندای حق را بشنود اگر چنین نبود ، همانند چهار پای است که رو به سوی چمنزار طبیعت دارد . مقام قلب مقام عرش است و تنها موجودی که قابلیت درک عوالم بی نهایت راپیداه کرده انسان است .
اولیای الهی با حواس باطن ، امور غیر مادی را احساس می کردند . در این باره حکایات فراوانی وجود دارد چنان که دباره اویس قرنی نوشته اند که رسول خدا (ص) درباره وی فرمود: انی لاجد نفس الرحمان من جانب الیمن
یعنی بوی خدا را از طرف یمن استشمام می کنم . بدیهی است هر کسی این شامه را نداد.