تعقل و تفکر
قبل از پاسخ به اصل سوالات دانستن چند نکته خالی از لطف نیست :
نکته اول : طبق آیات و روایات خداوند سبحان از هر مهربانی مهربانتر است و به اصطلاح عامیانه او از هر
مادری نسبت به انسان مهربانتر و دلسوز تر است .
نکته دوم : خدای سبحان موجودات عالم را برای رسیدن به کمال و سعا د ت آفرید
حال کمال هر موجودی با دیگر موجود فرق دارد بحث دیگری است که در این مقال، مجال
طرح آن نیست ، و از جمله برای سعاد ت و
کمال انسان دستورات و برنامه ویژه ای تدارک شده که به آن دستورات « دین » می نامیم
.
نکته سوم : پروردگار عالم حکیم است و
حکیم به کسی گویند که کار عبث و بیهوده انجام نمی دهد [ پس تمام افعال الهی اعم از
خلق جهان و منظومه ها و کهکشانها و آسمان هفتگانه وانسان و ....همگی بیهوده خلق
نشده بلکه بر اساس حکمت اوست ] اما اینکه
عقل های کوتاه و ناقص ما بتواند به حکمت های الهی برسد خیلی خیلی مشکل است ، گاهی
با توجه به پیشرفت های علمی به حکمت بخشی از امورات نظام هستی شاید پی ببریم ، که
این در مقابل دریای بیکران رحمت حق ناچیز است و به شمار ش ناید .
نکته آخر: با توجه به نکات بالا به این نتیجه می رسیم که ما برای رسیدن به
سعادت و خوشبختی دو سرا باید به دستورات دینی عمل کنیم خواه حکمت آن عمل را بدانیم
یا ندانیم در اینجا مثالی بزنم : وقتی پزشک وارد اتاق بیماران می شود تناسب حال
جسمی هر کدام از بیماران دستورات خاصی به پرستار می دهد مثلا تخت شماره یک باید
ناهار کباب برگ بخورد و تخت شماره دو سوپ و تخت شماره سه اصلا غذا نباید بخورد
اینجا بیمار حق اعتراض ندارد که چرا به آن دو نفر غذا می دهید و به من غذا نمی دهید
یا بگوید آقای دکتر با من دشمن است و از
این قبیل حرفها ، چرا که او به علت و فلسفه کار پزشک آشنا نیست . پزشک خوبی وشفای
او را می طلبد .
اکنون با توجه به مطالب بالا به پاسخ سوالات می پردازیم :
س1 : چرا خداوند دو آدم و دو حوا خلق نکرد تا فرزندان شان در ازدواج گرفتار
محرمیت نشوند ؟
ج 1: در مورد تکثیر نسل حضرت آدم نظرات گوناگونی طرح شده است که به طور خلاصه
بیان می کنم :
1- فرشتگانی به شکل انسان اعم از مرد و زن تمثل پیدا کردند تا فرزندان آدم با
آنها ازدواج کنند .
2- به دستور خداوند که خود جاعل و
قانون گذار است در آن زمان ازدواج خواهر و برادر گناه نبوده بلکه دستور خدای حکیم
است . به عنوان مثال خوردن گوشت مردار و خوک حرام است اما در مقام اضطرار وترس از جان دادن، شرع اجازه می دهد تا
مقداری از آن گوشت حرام را میل کند .این اجازه کسی است که خودش قانون گذاراست و
خودش در مقام قضاوت می نشیند و حکم می کند و در پایان هم ثواب یا عقاب با اوست .
3- فرزندان آدم با دختران و پسرانی
از نسل انسانهای گذشته ازدواج نمودند
س2: چرا ما نوجوانان در جوانی بیشتر فکر می کنیم و به رویا و توهم بیشتر علاقه
داریم ؟ آیا این کار گناه است ؟
ج2: از مطالبی که در اسلام روی آن بسیار تاکید شده ، مساله تفکر است . در آیات
و روایات بسیاری بر این قضیه تاکید شده است ،حتی یک ساعت فکر کردن را بهتر از
هفتاد سال عبادت عنوان کردند ؛ اما آنچه را که ما در نوجوانی و حتی در بزرگسالی و
تا پایان عمر بدان مبتلا هستیم فکر نیست بلکه خیالات و خطوراتی است که در ذهن انسان می آید .
انسان ازسن کودکی به بالا در
جنبه ادراکی و فهمی مراحلی را طی می کند که عبارت است از :
1- حس
2- خیال
3- وهم
4- عقل
با زبان ساده تر می توان ذهن انسان را به یک ظرف بزرگی تشبیه کرد که درون آن
ظروف کوچکتری به نامهای حس ، خیال، وهم ، عقل ، قرار دارد .
در مرحله اول ذهن کودک به وسیله حواس پنجگانه « بینایی ، شنوایی ، بویایی ،
چشایی و لامسه » آنچه که پیرامون اوست درک می کند .
در مرحله دوم ذهن با داشتن سرمایه محسوسات به کمک قوه خیال شروع به فعالیت می
کند در این مرحله ذهن دست به ساختن
موجوداتی می کند که در خارج اصلا وجود ندارند همانند یک مونتاژ گر که مواد اولیه
را از طبیعت برداشت می کند وآن را با تغییر و تحولات شیمیایی و پتروشیمی تبدیل به
لاستیک، پلاستیک و دیگرمواد می کند . امروزه تمامی فیلمهای تخیلی که در شرکتهای
بزرگ فیلمسازی ساخته می شود به کمک همین قوه خیال است ، که در اصل مواد اصلی آن از
جهان خارج گرفته شده است، بعنوان مثال اسبی را کارگردان ترسیم می کند که دارای بال
و شاخ و منقار و چنگال است که در خارج و
واقعیت چنین اسبی وجود ندارد ولی خیال پرداز با دیدن بال پرنده و شاخ گوزن و....وبدن اسب این تصاویر ذهنی را با هم ترکیب می کند و موجود جدیدی به
وجود می آورد .
مرحله سوم قوه وهم است . انسان به وسیله این قوه ونیرو جزییات را درک می کند
مثلا محبت، عداوت، زیبایی ، ووو.... تمامی به وسلیه همین نیرو است .
تا این سه مرحله حیوانات نیز با انسان شریک هستند . یعنی حیوانات نیز دارای
قوه حس ، خیال ، و وهم ند فرق اساسی بین انسان و حیوان در مرحله چهارم است .
مرحله چهارم « قوه عقل» است که با کمک این قوه انسان کلیات را درک می کند
مانند حل مسایل پیچیده ریاضی و فیزیک و فلسفه و.....
با توجه به آنچه بیان شد اولاَََََُ هر چه که در ذهن ما می گذرد فکر نیست گاهی
خیال و خطورات است و ثانیا فکر گناه بد
است چرا که انسان را به سوی گناه می کشاند
و لی مادامی که به مرحله عمل نرسد عذاب و
عقابی ندارد.
حضرت امیر (ع) فرمودند : من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها = کسی که درباره گناه و گناه نمودن زیاد فکر کند عاقبت
مبتلا به آن گناه می شود .
س3: ما در کودکی گناه می کردیم و خیلی ها می گفتند شما قلبتان پاک است و خدا
شما را می بخشد حال هم همین حرف را می
زنند که شما را خدا زود می بخشد آیا اگر توبه کنیم و باز هم همان را انجام دهیم
خدا ما را می بخشد؟
ج3: گناه انسان دو جنبه دارد یا در منطقه خداوند است که به آن «حق الله » می گوییم و یا در
منطقه انسان است که به آن « حق الناس » می گوییم .
حق الناس یا حق مردم تکلیف بردار
نیست و در هر زمانی از شرایط سنی انسان در حق مردم کوتاهی کند و یا در حقوقشان
تجاوز کند باید حقوق آنان را پرداخت کند مثلا من در کودکی یا نوجوانی با توپ شیشه
خانه ای را شکستم و صاحب خانه متوجه این قضیه نشد امروز که به سن تکلیف رسیدم و
اگر بخواهم توبه کنم در قدم اول باید حق الناس را بپردازم یا پول آن شیشه را بدهم و یا از صاحب آن منزل
رضایت بگیرم اما حق الله از زمانی است که
انسان(چه دختر و چه پسر ) به سن بلوغ برسد .
انسان های معمولی هر چقدر سن شان کمتر باشد پاکی بیشتری دارند و به تعبیر
عامیانه قلبی پاک دارند و طبیعتا نصیحت و موعظه در آنها زودتر و بهتر اثر می کند و
به طریق اولی توبه آنها زودتر پذیرفته می شود چون خیلی آلوده به گناه نشدند با
توجه به آیات قرآن ، توبه انسان تا لحظه مرگ پذیرفته است ؛اما اینکه انسان گناه
بکند به امید اینکه بعدا توبه بکند این به فرمایش امام رضا (ع) خودش را مسخره کرده
در ضمن انسان چه تضمین دارد که تا بعد از آن گناه زنده باشد تا بتواند توبه کند .
خوب است بدانیم توبه یک امر قلبی و درونی است توبه یک لفظ نیست که من فقط
استغفار کنم بلکه توبه بازگشت به مسیر خداست مثالی عرض کنم اگر راننده ای از مسیر
اصلی در جاده منحرف شود و خودش هم متوجه این انحراف باشد و هزار بار هم اگر بگوید من منحرف شدم این گفته، او را به مسیر
اصلی بر نمی گرداند بلکه باید حقیقتا به جاده باز گردد، در این جا هم همینطور است.
س4: خدا فرشته ها را برای چه آفریده ؟ آیا فقط برای مراقبت از انسان ها آفریده
شدند؟
ج4: قرآن از جمله موجوداتی را که نام می برد فرشته گان هستند که ما یارایی درک
حسی آنان را نداریم و چون ما با حواسمان نمی توانیم آنان را درک کنیم از ویژگیهای
وجودی آنان نمی توانیم آگاهی داشته باشیم مگر همان مقدار که آفریننده ی آنان در
قرآن به ما معرفی می کند و اینان ماموران الهی در برخی امورات هستند که با توجه به
ویژگی خلقتشان فقط از این نوع موجود این امورات بر می آید؛اما اینکه بگوییم کار
آنها منحصر درمراقبت از انسان است این اشتباه است چرا که قرآن کارهای فراوانی را
برای فرشته ها نام می برد از جمله :
1- فرشتگان
حامل و رساننده وحی به پیامبرانند.
2- نزول امر
الهی به دست فرشتگان است . ( مقصود از امر
الهی امر تکوینی است )
3- امداد
مومنین
4- نوشتن کردار
بندگان خدا
5- بشارت دادن
به مومنان
6- شفاعت
کنندگان
7- قبض ارواح
علاوه بر اینها فرشتگان در برزخ و قیامت نیز حضور دارند که مامورین عذاب و یا
ثواب می باشند.
س5:خداوند از چه جنسی است اگر از جسم و روح نیست چگونه است ؟ چگونه می توان
وجود خداوند را اثبات کرد؟
ج5:معصومین ما که انسانهای کاملی هستند و دارای عقل کاملند، در روایاتی به ما دستور دادند تا در مخلوقات خدا فکر کنیم ولی در
ذات حق و خلق خدا فکر نکنیم که تاریکی و الحاد را به دنبال دارد زیراهمان طوری که قبلا توضیح دادم وسیله ادراک
انسان یا حس است و یا خیال و یا وهم و یا عقل که ذات مقدس الهی نه محسوس به حواس
است و نه در خیال کسی و نیز به وهم وعقل
ناید .
به قول فواد کرمانی : خدای وهم خویش را نه ساجدم نه راکعم
ما از طریق آثار الهی پی به وجود خدا می بریم ما هر چه به زمین نگاه کنیم و
خاک ها و سنگ های آن را به آزمایشگاه ببریم چیزی به نام جاذبه نمی بینیم ولی از
افتادن سیب از درختی پی می بریم که جاذبه
وجود دارد پس لازم نیست هر چیزی را با چشم ببینیم تا به وجود آن ایمان بیاوریم . ما از آثار خلقت از
نظم در جهان هستی و.... به وجود خدا ایمان می آوریم .
موفق
باشید .